نمودار دایره ای، بدترین نمودار جهان؟
در رسانههای مختلف جهان برای سادهتر کردن فهم مطالب و جذابتر کردن آنها برای مخاطبان از نمودارهای مختلفی استفاده میشود. بین این نمودارها، نمودار دایره ای یکی از معروفترینهاست که البته منتقدین زیادی هم دارد. در این مطلب والت هیکی، دبیر ارشد شرکت رسانهای اینسایدر توضیح میدهد که نمودار دایره ای چه اشکالاتی دارد و دقیقا چرا باید از آن دست بکشید.
ابتدا در مورد این میگویم که چرا ما اصلا از نمودارها استفاده میکنیم.
نمودارها راهی هستند برای بدست آوردن اطلاعات و سادهتر کردن فهم آنها.
در کل، ویژگی نمودارها اینست که مقایسه بین چند مجموعهی داده را سادهتر میکنند.
نموداری بهتر است که بتواند اطلاعات بیشتری را بدون اینکه پیچیدگی آن بیشتر شود به نمایش بگذارد.
من به شما نشان خواهم داد که نمودارهای دایره ای فاقد بیشتر معیارهایی هستند که یک نمودار خوب باید داشته باشد.
«ویژگیِ» نمودار دایره ای اینست که رابطهی بین اجزایی از یک کل را نشان میدهد.
حالا ببینیم آنها در کاری که ظاهرا برای آن طراحی شدهاند چقدر بد هستند.
به سه نمودار دایرهای زیر نگاه کنید.
اینها نتایج یک انتخابات محلی را با حضور پنج نامزد در سه زمان B، A و C در طول رایگیری نشان میدهند.
ما از این اطلاعات چه چیزی میفهمیم؟
به دلیل اینکه بخشهای رنگی آرای کسب شده توسط هر یک از نامزدهای انتخابات را نشان میدهد، برای خواننده فهمیدن اینکه در این رقابت چه اتفاقی افتاده است باید آسان باشد.
اما واقعا اینطور نیست.
در دور اول، نامزد شماره ۵ بهتر از نامزد شماره ۳ کار کرده است؟
بین دو زمان A و B کدام نامزد بهتر بوده است، ۲ یا ۴؟
در طول رقابت، افزایش آرای کدام نامزد شتاب بیشتری داشته است؟
اگر ویژگی یک نمودار اینست که فهم اطلاعات را آسانتر کند، این نمودار چطور این کار را کرده است؟
در واقع اگر من اعداد و ارقام انتخابات را به صورت یک جدول در اختیار شما بگذارم، فهمیدن اطلاعات در یک نگاه نسبت به نمودارهای دایره ای آسانتر نخواهد بود؟
اما حالا نگاهی بیاندازید به اطلاعاتی کاملا یکسان -اجزایی از یک کل- که به صورت نمودار ستونی نمایش داده شده:
ببینید که چقدر واضحتر است.
ما میتوانیم در یک نگاه وضعیت هر نامزد را در هر زمان از رقابت به دقت مشاهده کنیم.
این نمودار ستونی بسیار واضحتر از نمودار دایره ای، اجزای یک کل را نشان میدهد.
حالا به یک نقطه ضعف دیگر از نمودار دایره ای توجه کنید که به عدم تشخیص درست مخاطبان از اندازهی دایره و قطاعهای آن مربوط است.
تصویر زیر یک نمودار دایره ای است که تفکیک حزبی پارلمان اروپا را نشان میدهد.
سوال اصلی اینست که آیا واقعا میتوانیم اندازه قطاعهای مختلف دایره را با هم مقایسه کنیم و تمایزهای بین هر کدام از آنها را تشخیص دهیم؟
اگر هدف این بوده که بفهمیم تعداد نمایندههای حزب EPP بیشتر از S&D است، دیگر چه نیازی به نمودار بود؟ من میتوانستم این موضوع را با دو عدد به شما بگویم.
یک نمودار زمانی مفید است که ما بتوانیم تمام اجزای آن را با هم مقایسه کنیم.
در تصویر زیر هر کدام از قطاعها به طور جداگانه از کل نمودار بیرون آورده شدهاند تا با هم مقایسه شوند.
به آنها نگاه کنید و ببینید آیا میتوانید آنها را از بزرگ به کوچک مرتب کنید.
واقعیت اینست که انسانها در تشخیص اندازه قطاعهای دایره چندان خوب نیستند.
به همین دلیل است که شاید برای شما فهمیدن مثلثات و زاویه مرکزی قوس دایره سختتر از هندسهی مستطیل باشد.
این چیز بدی نیست، اما باید آن را هنگامی که تلاش میکنید اطلاعاتی را به قابلفهمترین و جامعترین روش ممکن بیان کنید به خاطر داشته باشید.
تصویر زیر نموداری است بسیار مشابه به نمونهی قبلی اما در قالب نمودار ستونی:
توجه کنید که شما چطور میتوانید هر حزب را با احزاب دیگر مقایسه کنید.
برای فهمیدن موضوع کافیست تنها طول هر مستطیل را با بقیه مقایسه کنید.
حتی میتوانید محور عمودی را به درصد تبدیل کنید تا سهم هر حزب در پارلمان مشخص شود.
اگرچه همین حالا هم میتوانید ببینید که هر حزب صاحب چند کرسی شده است، اطلاعاتی که در نمودار دایره ای نمایش داده نشده بود.
حالا ببینید که چگونه نمودارهای دایره ای به راحتی دستکاری میشوند.
در تصویر زیر همان اطلاعات قبلی را داریم اما در قالب یک نمودار دایره ای سهبعدی.
خیلی از افراد این گونه نمودارها را ترسیم میکنند چرا که میدانند طراحی نمودار دایره ای سهبعدی بهترین راه برای فریب دادن شماست.
به این نمودار نگاه کنید. اینگونه به نظر میرسد که حزب S&D (رنگ قرمز) با حزب GUE/NGL (آبی متمایل به سبز) رقابت تنگاتنگی داشته است.
اما واقعیت اینست که من پرسپکتیو را به شکلی تغییر دادم تا این طور به نظر برسد که بخش قرمز رنگ بزرگتر است.
این کار را به سادگی میتوان انجام داد و تاسفآور اینکه در ابتدا اکسل این امکان را برای کاربران به وجود آورد.
در تصویر زیر مثال دیگری از نقطهضعفهای نمودار دایره ای را میبینید.
حقیقت اینست که ۱۰ درصد از مردانی که این مطلب را میخوانند نمیتوانند اطلاعات ارائه شده توسط این نمودار را بدون نوشتن درصدها درک کنند.
میتوان گفت سادهترین و زیباترین نمودارها آنهایی هستند که نیازی به برچسبگذاری اطلاعات ندارند.
شما برای بیان نکتهای که در ذهن دارید نباید به هیچ عدد اضافهای روی نمودار خود نیاز داشته باشید.
اگر نیاز پیدا کردید یعنی از نمودار نامناسبی استفاده کردهاید. بیشتر اوقات، نمودار دایره ای، نمودار مناسبی نیست.
بیایید اعتراف کنیم که مواردی هم هست که این نمودارها در آنها حقیقتا خوب هستند.
یکی از حسنهای نمودارهای دایره ای زمانی است که قصد داریم ۲ یا ۳ نقطهداده ای که اختلاف زیادی با هم دارند را با یکدیگر مقایسه کنیم.
همچنین نمودار دایره ای مفهوم کسر را به خوبی به مخاطب نشان میدهد، مثلا اینکه ۳۲ درصد یا ۳۲ صدم یعنی چقدر.
تمام مواردی که به آنها اشاره شد را میتوان در چند خط خلاصه کرد:
- هر زمانی که تفاوتها بین مقادیر متغیرهای مختلف ناچیز بود، استفاده از نمودار دایره ای مناسب نیست.
- هنگامیکه چند(۳ یا بیشتر) نقطهداده(در این جا قطاع دایره)ی متفاوت وجود داشت، نمودار دایره ای گزینهی مناسبی نیست.
- سوء استفاده از نمودارهای دایره ای بسیار ساده صورت میگیرد.
- وقتی که نیاز باشد تمام مقادیر درصدی را برچسبگذاری کنید نمودار دایره ای انتخاب درستی نیست.
اما حالا سوال اصلی اینست به جای استفاده از نمودار دایره ای چه کار کنیم؟
ادوارد تافت، دانشنمد علوم داده در پاسخ به این سوال میگوید: برای مقایسه از جدول کوچک و جملهی کوتاه استفاده کنید و سراغ نمودار دایره ای نروید!
منبع: businessinsider